محل تبلیغات شما



سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه بچه ها امروز یه چالش باحال و بامزه داریم چالش خواننده ی مورد علاقه از بین خواننده های زن زیر کدام را بیشتر دوست دارید؟ 1-دنیا داد رسان 2-ستین 3-بیلی آیلیش 4-سارن 5-باران 6-نازنین ازبین گروه های زیر کدام را بیشتر دوست دارید؟ 1-اکس بند 2-25 بند 3-بی تی اس 4-ماکان بند 5-مسیح آرش خب اینم از این چالش خواننده ی زن و گروه مورد علاقه خود را کامنت کنید
سلامممممممممم به قشنگای خودم امیدوارم که حالتون خوب باشه بریم سراغ پارت بعدی عمارت عاشقانه آقاجون(به پدربزرگم میگیم)با افتخار به من نگاه کرد و گفت:میدونستم که می تونیدهمه تو خوانواده ی ما میدونستند که آقاجون من رو بیشتر همه ی نوه هاش دوست داره وهیچکس با این موضوع مشکلی نداشت چون همه می دونستند که من خیلی خوبم(وجی:سقف ریخت)(هاننننن چی میگی وجی دیونه)(دیونه عمته بیشعور)(اوی من رو عمه ام حساسما)(جهنم به من چه)(وجدانم وجدان های قدیم انقدر خر نبودن)(برو غذا
سلام به عشقولیای خودم بچه ها هیچی نظر نداریم منم هیچی انرژی برای نوشتم نداشتم بعد دیدم شما از من لجباز تر هستید پارت 2 من:خب حالا چی بپوشیم؟ مایسا:پیژامه ی بابا _ زهرمار بی مزه با نیش باز نگام کرد و گفت:عزیزم من مزه دارم ولی تو بی سلیقه ای دوسش نداری. یعنی اون لحظه دلم می خواست جرش بدم ولی آقاجون از تاخیر برای غذا متنفر بود. به سمت کمد رفتم و نگاهی بهش کردم یه بلوز استین بلند طوسی و یه بیلر سوت لی برداشتم و پوشیدم.صندل های طوسیم هم پوشیدم.
سلام دلم براتون تنگ شده بود یاده تونه که بهتون گفتم براتون اینجا رمان هم می نویسم حالا می خواهم رمان خودم را بنویسم رمان عمارت عاشقانه خلاصه:رمان در مورد پدر بزرگ و مادر بزرگی است که در بچگی خان بوده اند و حال یک عمارت بزرگی دارند که در آن به همراه بچه ها و نوه های شان زندگی می کنند.در واقع این رمان در مورد نوه هایشان است و شیطنت های آنها است در پست بعدی رمان را شروع می کنم راستی لطفا در مورد رمانم نظر بدهید بابای

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها