سلامممممممممم به قشنگای خودم امیدوارم که حالتون خوب باشه بریم سراغ پارت بعدی عمارت عاشقانه آقاجون(به پدربزرگم میگیم)با افتخار به من نگاه کرد و گفت:میدونستم که می تونیدهمه تو خوانواده ی ما میدونستند که آقاجون من رو بیشتر همه ی نوه هاش دوست داره وهیچکس با این موضوع مشکلی نداشت چون همه می دونستند که من خیلی خوبم(وجی:سقف ریخت)(هاننننن چی میگی وجی دیونه)(دیونه عمته بیشعور)(اوی من رو عمه ام حساسما)(جهنم به من چه)(وجدانم وجدان های قدیم انقدر خر نبودن)(برو غذا چالش خواننده ی مورد علاقه
عمارت عاشقانه/پارت3
عمارت عاشقانه/پارت2
عاشقانه ,آقاجون ,رو ,ی ,عمارت ,دیونه ,من رو ,عمارت عاشقانه ,به من ,من خیلی ,خیلی خوبم
درباره این سایت